کد مطلب:315520 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153

گسترش ظلم
معاویه ظلم و جور را در تمام نقاط عالم اسلامی گسترد، حاكمانی خونخوار بر مسلمانان مسلط كرد و آنان بی رحمانه در ارتكاب جنایت و مردم آزاری پیش رفتند. از همه ی آنان پلیدتر، سنگدلتر و خونخوارتر، «زیاد بن ابیه» بود كه بر مردم عراق رگباری از عذاب بارید. زیاد - همانگونه كه در یكی از خطبه هایش گفته بود - با كمترین شك و گمان و اتهامی، حكم می كرد و متهمان را بدون هیچ گونه تحقیق به طرف مرگ و اعدام می راند و در خونریزی به ناحق، هراسی نداشت و از گستردن سایه های هراس و وحشت میان مسلمانان احساس گناه نمی كرد. در یك جمله، او در ارتكاب همه ی محرمات الهی چون برادر نامشروعش بود.

ظلم و ستم در مناطق اسلامی بیداد می كرد، تا آنكه می گفتند: «اگر سعد رها شد، سعید از پا درآمد». [1] بیش از همه، شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) در تنگنا بودند. حكومت، آنان را مخصوصا مورد ظلم و تجاوزگری خود قرار می داد، بسیاری از آنان را در زندانهای تاریك و اتاقهای شكنجه محبوس كرد، چشمهای آنان را از حدقه درآورد و به انحای مختلف آنان را شكنجه داد. تنها جرم آنان دوستی اهل بیت (علیهم السلام) ودلبستگی به آنان بود.



[ صفحه 115]



ابوالفضل (علیه السلام) شاهد ستمها و انتقام گیریهای وحشتناكی بود كه شیعیان اهل بیت متحمل می شدند. این مشاهدات، بر ایمان او به ضرورت جهاد و قیام مسلحانه بر ضد امویان برای نجات امت، از محنت و بازگرداندن حیات اسلامی میان مسلمانان، افزود.

خلافت بخشی به یزید: معاویه بزرگترین جنایت را در اسلام مرتكب شد و خلافت اسلامی را به فرزندش یزید كه به اجماع مورخان از همه ی ارزشهای انسانی عاری بود و سرسپرده ی گناه و بی بند و باری و به معنای واقعی كلمه فردی «جاهلی» بود، سپرد. یزید همان طور كه در شعرش گفته بود، نه به خدا ایمان داشت و نه به روز جزا و هنگامی كه اسیران خاندان پیامبر را در دمشق بر او وارد كردند، گفت:

«كلاغ بانگ زد، بدو گفتم چه بانگ زنی و چه بانگ نزنی، من تقاصم را از پیامبر گرفتم». [2] .

آری، طلبهای امویان را از فرزند فاتح مكه بازپس گرفت؛ فرزندش را كشت و خاندانش را اسیر كرد.

دفعه ی دیگر همو گفت: «از خندف نیستم، اگر از فرزندان پیامبر انتقام آنچه انجام داده بود، نگیرم». [3] .

آری، این یزید است كه با الحاد و بی دینی خود، معاویه او را بر گرده ی مسلمانان سوار می كند و او نیز با احیای زندگی و فرهنگ جاهلی، اسلام زدایی فكری و اعتقادی از زندگی اجتماعی را مد نظر قرار می دهد و با كشتن و نابود



[ صفحه 116]



كردن عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اسیر كردن خاندان عصمت، حوادثی جانكاه را برای همیشه در میان مسلمانان به جا می گذارد.


[1] كنايه از فتنه و آشوب و ستم است - (م).

[2]

نعب الغراب فقلت صح او

لاتصح فلقد قضيت من النبي ديوني.

[3]

لست من خندف ان لم انتقم

من بني احمد ماكان فعل.